اسیر شده در تاریکی ها


آرشيو مطالب

آذر 1399

آبان 1393

شهريور 1393

اسفند 1392

آذر 1392

ارديبهشت 1392

اسفند 1391

بهمن 1391

آذر 1391

آبان 1391

مهر 1391

شهريور 1391

مرداد 1391

تير 1391

خرداد 1391

تير 1390

خرداد 1390

ارديبهشت 1390

فروردين 1390

بهمن 1389

دی 1389

آذر 1389

آبان 1389

مهر 1389

شهريور 1389

مرداد 1389

موضوعات

نوشته هایzack

نجوا

other

عکس ها

عناوین مطالب وبلاگ

لینک دوستان

قالب وبلاگ

dream castle

دل نوشته های پسر حوا دختر آدم...

NEO

کیت اگزوز

زنون قوی

چراغ لیزری دوچرخه

قالب بلاگفا


نويسندگان
zack


درباره وبلاگ



هوا تاریک است وگویی من از همیشه تنها ترم کنج دیوار چمباتمه زده ام و تنها امیدم رهایی ست
sardeha88@yahoo.com

پیوند های روزانه

کیت اگزوز ریموت دار برقی

ارسال هوایی بار از چین

خرید از علی اکسپرس

تمام پیوند های روزانه

مطالب پیشین

۶

امروز نوشت

جمله های خنده دار

خ خ خ

o خ خ خ

دوست داشتن

اوشو*

اوشو

بگوییم.نگوییم

عصر

حقیر

آثار هنری از کتی کلین

حیوانات بامزه

خلاقیت

پناهی*

کودکی ها

بهانه

پناهی

؟؟

یک مهندس نابغه!!!!!

تبلیغات


تبلیغات



آمار بازديد

:: تعداد بازديدها:
:: کاربر: Admin


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 251
بازدید ماه : 372
بازدید کل : 47885
تعداد مطالب : 160
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1



امروز نوشت

خیلی خوشحالم.روزایه جدیدی داره واسم شروع میشه.زندگیم حسابی رنگی شده.......دعا میکنم همه خوشبخت باشن و سالم.

منم با خانواده ام همیشه شاد باشم حالا که جمعه دو نفرمون داره سه نفره میشه از همه چی راضیم و خدارو شکر میکنم که انقدر هوامو داره.

ی روزایی تویه زندگیم فکر میکردم آینده ام سیاه و تلخ و ترسناکه.......ولی الان خیلی خوشحال و امیدوارم.



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در جمعه 7 / 8 / 1393




گاهی من

 همین که عاشقه توام حسه غرور میکنم

فقط یه تیکه از شعرش درست یادمه

 



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، نجوا، ،
.:: ادامه ی مطلب ::.

نوشته شده توسط zack در چهار شنبه 3 / 7 / 1391




غصه ام گرفت

 غم و غصه مردم اصلا هم جذاب نیست قسمت جذاب قضیه اینجاست که این غم و غصه رو خودشون واسه خودشون درست میکنن.....همیشه هم بیشتره دعواها سره مال و منال بوده و هست......وقتی میبینم که خاواده ای به خاطره پول یا مشکلات مالی باهم قهرن خیلی ناراحت میشم......

امروز وقتی دیدم پدرو مادری با ندونم کاریشون زیاد رو دادن به بچه هاشون باعث شدن که جمعشون بهم بریزه حرصم در اومد....کاش میشد بهشون فهموند که چیکار باید بکنن......



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در جمعه 8 / 6 / 1391




من،من،من،....

 امروز تویه یه وبلاگ یه چیزی خوندم که منو با خودش برد به پونزده سالگیم



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،
.:: ادامه ی مطلب ::.

نوشته شده توسط zack در سه شنبه 15 / 5 / 1391




کسی مطالبه طولانی رو دوست نداره

 

 

.....sakhte vali momkene

gahi deletam sakht misheo be morore zaman mesle khodet mishe

darke chizayi k hes nakardi sakhte

vali to dost dari hamishe vanemod koni k darde hamro mifahmi

garche to delet shokr mikoni k mesle ona nisti

in hamdarie

shayad 

khialto rahat kone

 



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، عکس ها، ،
.:: ادامه ی مطلب ::.

نوشته شده توسط zack در پنج شنبه 12 / 5 / 1391




درد نوشته من

 گاهی وقت ها از همه نا امید میشم انقدری که خودم رو تویه یه اتاق تاریک میبینم که یه گوشه اش نشستم و دستام رو گذاشتم روی زانو هام و سرم هم روی دستام در کل چمباتمه زدم.....

امروز هم یکی از همون روزا بود انقدر ناراحت بودم و دلم شکسته بود که به هق هق افتاده بودم و درحال انجام کارام مثل ابر بهاری اشک میریختم.

وقتی میبینم یه بچه پدرو مادرش رو میزنه خیلی ناراحت میشم.....حتی وقتی یه آدم معلول میبینم گریه ام میگیره و همش شکره خدارو میکنم......

انقدر دل نازک شدم که صحنه هایی از فیلم که اصلا گریه دار نیست من اشکم در میاد.......



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،
.:: ادامه ی مطلب ::.

نوشته شده توسط zack در پنج شنبه 5 / 5 / 1391




مسافرت کمتر از یک هفته

چند روزی رفتیم مسافرت عروسی پسر عمه ام بود اصلا هم خوش نگذشت به خاطره بابام اینا باید میرفتیم......چه میشه کرد از آخرین  باری که رفته بودم ده اصلا خاطره خوبی ندارم......این دفعه هم مثله دفعه پیش......

قشنگ همه دایورتمون میکردن اعصابم بهم ریخته بود (ادامه مطلب)



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،
.:: ادامه ی مطلب ::.

نوشته شده توسط zack در سه شنبه 25 / 4 / 1391




پشه

 هوا عجب گرم شده...فصل کاره پشه ایی هم خیلی وقته شروع شده......انقدری که یه شب از خواب بیدار شدم و با مگس کش برقی افتادم به جونشون.....بویه سوختنشون همچین حالم رو خوب میکرد!!!!!!!!!

بعضی از این مراقب هارو دوست دارم چندتا فنه کشتی کج بهشون بزنم بس که رو اعصابه آدم چهارنعل میرن و همشون البته 99% منو یاده پرواز کردنه پشه بغله گوشم میندازن.......



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در شنبه 6 / 4 / 1391




برای مادر

 نبوده بعضی ها باعثه دلتنگی میشه وقتی بدونی کلا نیست که دیگه هیچی.....یه آهنگه چاووشی هست که چند وقته خیلی گوش میدم....قدیمیه ولی....

گلای یاسه تو باغچه غروبا بونه میگیرن همشون یه عهدی بستن سره خاکه تو بمیرن قابه عکسه تو رو تاقچه آخرین خنده مادر........

سره خاکه مادره من هیچ کسی گریه نکرده بابا هم هیچی نمیگه با همون نگاه سردش مادرم باید بدونی بابابیی بهونه کرده جایه تو تو خونه ما یکی رو نشونه کرده جایه تو شبا میادش واسه من قصه میخونه....... چرا اون تو خونه ماست یه سواله بی جوابه.......

.

.

و

وقتی یادش میافتم این آهنگ آرومم میکنه:

خوابیدی بدون لالایی وقصه بگیر آسوده بخواب بی درد و غصه دیگه کابوسه زمستون نمیبینی تویه خواب گلایه حصرت نمیچینی دیگه خورشید چهرتو نمیسوزونه جایه سیلی هایه باد روش نمیمونه دیگه بیدار نمیشی با نگرونی یا با تردید که بری یا که بمونی............ 



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در چهار شنبه 22 / 3 / 1391




از بازی تا امتحان

 چند روز پیش بازی لیمبو رو تا آخرش رفتم البته یه هفته ای تمومش کردم....خیلی فضایه غمگینی داشت آخرشم معلوم نمیشه چی به سر پسرک میاد.انقدری یهویی تموم شد که من منتظر بودم فضایه بازی عوض بشه که یهو دیدم تموم شد.

چند وقته زیاد تفریح میکنم هی میرم بیرون فردا هم با دوستان میریم شمال و دلها رو روانه حرم میکنیم یه هفته دیگه امتحانام شروع میشه و من باید کمتر از یک ماه هفت تا کتاب رو بخونم که ماکس صفحه های کتابام 500 تا و مینش هم 200 تاست.کلا بیچاره شدم.سه تا از کتابام هم خودخوان هستن.امیدوارم این ترم زنده بمونم



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در پنج شنبه 11 / 3 / 1391




خصوصی،شخصی،محرمانه و حالا هر چی

az khodam minevisam chon ka30 nemidone kiam chon har ki  fahmid ki hastam ye jori halamo gereft 



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،
.:: ادامه ی مطلب ::.

نوشته شده توسط zack در چهار شنبه 8 / 3 / 1391




داستان عجیب ....

 اون همینجوری بزرگ شد.....روز به روز رفتاراش تغییر میکرد.....یه روزی تصمیم گرفت غمگین نباشه چون می دونست دنیا و آدما عوض نمیشن اینه که هر روز از قبل بی حوصله تر میشه و بیشتر میشکنه.......خواست که واقعا بخنده و واقعا خندید...اون خواست و بهش رسید خواست که مثله معنیه اسمش خوشبخت باشه و خوشبخت شد....اون فقط خواست و همه چی باب میلش شد.....الان خوشبخته و کم پیش میاد که به گذشته اش فکر کنه.....دیگه غمگین نیست میخنده هر روز و گاهی مثله ابر بهار گریه میکنه تا سبک بشه تا دوباره غمگین نشه....



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در شنبه 2 / 3 / 1391




داستانی عجیب شاید برای من

 یه آدم غمگینی بود که کلی سال توی خودش بود همه فکر میکردن شاده چون با بقیه میخنده ولی خودش میدونست که تنها که میشه چقدر عوض میشه عادت کرده بود به همه چی، فکر مردم ورفتاراشون واسش مهم نبود بی توجیه بقیه به خواسته هاش به باطنش واسش مهم نبود



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در شنبه 2 / 3 / 1391




مرزکشی

گفتنش سخته ولی این یه واقعیته که گاهی تو زندگی باید بگذری،خیلی سخته که از اونی که دوسش داری بگذری...........واقعا چطوری میشه مرز بین عشق و هوس رو تشخیص داد.......

گاهی هوس حرمت ها رو میشکونه......از آدمایی که هوس رو فقط توی یه رابطه میدونن بدم میاد....شاید بقیه فکرشون این باشه ولی هوس یه حسه زود گذره که نمیدونی از کجا شروع میشه و همیشه از تهش میترسی........

خیلی ها بهم میگن تو دنیایه خودتی.....من دوست دام فکر کنم همه چی اونجوری که من فهمیدم و میبینم زشت نیست گاهی زشتی ها به خوبی ها و احساس خوبم غلبه میکنه....................



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، نجوا، ،

نوشته شده توسط zack در جمعه 22 / 4 / 1390




برای هیچکس....

میدونم که تو نمیدونی که هنوزم دوست دارم........(ادامه مطلب)



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،
.:: ادامه ی مطلب ::.

نوشته شده توسط zack در دو شنبه 4 / 4 / 1390




فقط تورو میبینم

به یه دسته لاله وحشی توی یه دشت وسیع فکر میکنم....اگه منم یه لاله بودم وسط یه دشت اونوقت هیچ وقت لذت داشتنت رو حس نمیکردم....دوست دارم یه درخت باشم که بیای و بهم تکیه کنی یا یه دریا که توش شنا کنی.......دوست دارم بدونی که همه دنیای منی گرچه میدونم که میدونی و نمیخوای درکش کنی......



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در پنج شنبه 2 / 4 / 1390




یاد تو شعرامو میسوزونه

یادمه بابام کتاب شعر مشیری رو میگرفت دستش و واسه مامانم میخوند.......بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم.....همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم.....

انقدر با احساس میخوند و میخوند و انقدر مامانم آروم گوش میداد به صدای ملایم و دلگیره بابا و اون چهره نگرانش.....بغضم میترکید وقتی اونا رو تو این حال میدیم......انگار میخواستن از هم وداع کنن....



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،
.:: ادامه ی مطلب ::.

نوشته شده توسط zack در سه شنبه 24 / 11 / 1389




حرفه ای اونم تویه چی ؟؟؟؟؟؟

تو ختم یه بنده خدایی داشتم هسته های خرما رو در میاوردم......انقدر این کار رو تکرار کرده بودم دیگه به قولی حرفه ای شده بودم.......یکی اومد و بهم گفت اااااا بچه ها ببینین فلانی(منظورش من بودم) چقدر حرفه ای انجام میده....یه ذره هم وایساد و نگام کرد....من داشتم به این فکر میکردم که کاش مردنی نبود خرما درست کردنی نبود تا من بخوام توی این کار حرفه ای باشم........ای کاش نبود......اااا فکر کن اگه آدما نمیمردن چقدر بد بود.....اگه نمیمردن......



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در جمعه 20 / 11 / 1389




به سبکی باران....

گاهی منتظر میشینم تا بباره وقتی بارید تند تند میرم زیر بارون و دستم رو رو به آسمون میگیرم و دعا میکنم....توی دلم میگم بازم ببار....چند وقتی کارم این شده بود که به آسمون نگاه کنم و آروم زیر لب زمزمه کنم که ببار.....ببین منو که چقدر تنهام.....ببار...چشمام رو ببین نگاهم رو که چقدر منتظرته.....میگفتم و گریه میکردم...

گاهی انقدر راحت و تند اشکم در میاد.....



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در دو شنبه 9 / 11 / 1389




دردم اشکم آهم....بی تو من

خیلی سبک شدم.....همه چی قشنگ شده....شایدم دارم کور میشم حالیم نیست.....از وقتی به دنیا اومدم تا همین الان دنبال یکی میگردم که درکم کنه و بهش بگم......بی تو من دردم آهم سنگم.....آشیان برده ز یاد.....بی تو من اشکم ......به اینجا رسیدم که کسی نمیتونه کسی رو درک کنه...و.....تلاشم بیهوده بوده

الان زده به سرم میخوام اینو بگم.....

آخ....الهی بیماری بگیرم...دکترا بهم اصرار کنن بگم ام آر آی نمیرم آخه می خوام واست بمیرم......



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در دو شنبه 2 / 11 / 1389




تو ذهن من چی میگذره؟

صورت عکس تو آلبم خیسه دوباره خاطرتو بوسیدم این سوال بی جوابو از خودم دوباره هزار دفه پرسیدم....با کدوم ترانه باز جون میگیره .........بغض اون هنجره ی دیروزت......

تو فکر یک سقفم یه سقف بی روزن..............

ببار بارون......ببر...ببین اینجا تنهام...ببار بارون....ببین چشمام رو دلم پره....دلم گرفته......نتهام منو در آغوش بگیر.....



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در 20 / 10 / 1389




گوشه ی خونه

انقدر این کنج خونه رو دوست دارم.......هر وقت تنها میشم  ناراحتم نگاش میکنم و باهاش حرف میزنم و آروم گریه میکنم.........



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در 14 / 10 / 1389




برف

آخ که چقدر دلم برف میخواد.......نیم متر برف.......نه یه متر........

یه آدم برفی هم قد خودم.....کلی برف بازی.......

برف بخورم.....آی دندونام یخ کرد.....

درخت هایی که برف روشون نشسته.....دونه های برف...وایی وقتی میشینن روی زمین یه صدایه خاصی دارن....



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در 11 / 10 / 1389




لعنت به من

یه حس عجیبی دارم.....نمی دونم دوست دارم یه نه......ازت متنفرم یا نه.....



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در 4 / 10 / 1389




غم تو......

بگذاشتی ام.....غم تو مگذاشت مرا........مـــــــــــــــــــــــرا

حقا که غمت........که غمت....از تو وفا دار تر است........هی هی.........وفادار تر است......

لطفا    (با آهنگ بخونین)



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در 27 / 9 / 1389




بی تو

بی تو سخته همه چی .....اه چه سخت میگذره....انگار که همه جا تاریک...



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در 26 / 9 / 1389




اگه...من....یه.....روزی

اگه من یه روزی بذارم و برم قول میدی بیای دنبالم....اگه بهت بگم دوست ندارم ازم می پرسی آخه چرا......اگه یهویی گریه ام بگیره نازم میکنی.....اگه کم بیارم تکیه گاهم هستی.......اگه یه روزی خطا کنم منو می بخشی.....



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در 16 / 9 / 1389




اگه.....تو....یه....روزی

اگه تو یه روزی بهم خیانت کنی اگه کتکم بزنی اگه از دور شی ازم اگه باهام قهر کنی اگه نگام نکنی اگه ترکم کنی و اگه......بازم نمی تونم بگم دوستت ندارم.......بازم عاشقانه بهت فکر می کنم......



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در 12 / 9 / 1389




5-0

بسی لذت بردیم از برد 5انگشتی بارسلونا



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در 9 / 9 / 1389




شادابی

می خوام بگم که اونایی که این مطلب رو میخونین......آهنگ های شاد باعث میشه روحیتون عوض شه...ناخودآگاه به وجد میاین و دوست دارین خوشحال باشین.....خود من اینو تجربه کردم.....خیلی تاثیر داره همون طور که آهنگ غمناک اشک آدم رو در میاره.....شاد باشین تا همه چی خوب بگذره.....تا توی جنگ با دنیا همیشه پیروز شین



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در 8 / 9 / 1389




تجربه

انقدر فضولم که آخر یه بلایی سر خودم میارم.......دیروز یه تجربه هی داشتم که میدونم هیچ کدوم از دوستام تا به حال تجربه اش نکردن......و از این همه فضولی و کنجکاوی خودم تعجب کردم.....من یه بار ماهی زنده خوردم سر کل....دیشب هم سر کل....که یه جورایی دوست داشتم که ببینم چیه....اکلش زبونم رو داغ کرد بعدش سرم.....با این که کم خوردم ولی انقدری منو گرفته بود که دوست داشتم همش بالا و پایین بپرم......



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در 6 / 9 / 1389




روانشناسی

روانشناس ها میگن اگه به خودتون تلقین کنین که شادین شاد میشین......من شادم شاد شاد...اصلا میدونی چیه همه چی آرومه تو کنارم نیستی آخ چقدر حال میده تنهایی......من که شاد شدم....شما هم امتحان کنین



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در 2 / 9 / 1389




بخشی از خاطره هام

از بس گریه کردم چشام پف کرده...دلم خیلی گرفته با کی حرف بزنم.....با سیلی صورتم رو سرخ نگه داشتم....کاش بودی و میفهمیدی چمه



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در 28 / 8 / 1389




تولدت مبارک....

دو روز پیش تولدم بود و من هیچ حسی نداشتم.....حتی حس نمیکردم که یه سال به سال های عمرم اضافه شده......برعکس هر سال تولدی در کار نبود فقط چند نفر بهم اس دادن و تبریک گفتن....حالم گرفته است....این یه سال که اینجوری رد شد......مهم نیست

از این بدتر هاش هم تو راهه



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در 23 / 8 / 1389




بارون

دلم گرفته...چرا بارون نمیاد....تا صدای چیک چیکش رو ناودون خونمون بره تو مخم و نذاره که خوابم ببره....

آهای بارون با توام ببار دیگه ببین من اینجا منتظرتم....کاش الان بارون بیاد تا زیرش قدم بزنم و گریه کنم



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در 23 / 8 / 1389




بی قرار

وقتی که نیستی آروم و قرار ندارم وقتی هم که هستی انقدر سرد و ساکت و کمرنگی که یادم میره پیشمی و همیشه حسرت بودنت رو می خورم......روزی باشه که باشی نه باشی و نباشی.......



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در 19 / 8 / 1389




گاهی

گاهی فقط برای ابراز وجود آپ میکنم...نمونه اش الان....من اینجام...همه بدونین که من هستم.



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در 17 / 8 / 1389




وبلاگ من...دفتر نوشته های من

خوب اینم از تنوع مذکور که تموم شد....دلم واسه وبلاگم تنگیده بود....سلام وبلاگ دوست داشتنیه من.....برگشتم تا لحظه هام رو این جا ثبت کنم.

شده تا حالا یکی انقدر غر بزنه که انگار سرت داغ کرده باشه و گذاشته باشنش لای منگنه یه دیوار و هی فشارش بدن.....الان این حس رو دارم کاش دشتم دم دست بود

ولی جدی عوض شدم کلی فرق کردم....کلی



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در 16 / 8 / 1389




اره...تنوع

یه اتفاقایی داره میافته یه تنوع یه روزنه یه امید داره میاد سمت من شاید همه چی درست شه....شاید من عوض شم



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در 4 / 8 / 1389




اره...تنوع

یه اتفاقایی داره میافته یه تنوع یه روزنه یه امید داره میاد سمت من شاید همه چی درست شه....شاید من عوض شم



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در 4 / 8 / 1389




صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by darkness This Template By Theme-Designer.Com