نمی خوام از عشق بنویسم با اینکه منو با خیلی چیزا آشنا کرد با از خود گذشتن می خوام انقدر تلخ بنویسم که از خوندنش مزه دهن تلخ بشه..... .
از تنهایی از اینکه هر لحظه ات رو الکی بگذرونی از نگاه هایی که حتی تصورش هم بهم حالت تهوع میده دوست دارم این وب رو راه انداختم که توش فقط و فقط بنویسم از خودم از اطرافیانم از بی توجهی ها از ندیده شدن ها.... بنویسم شاید تو دنیای مجازی تو دنیای هر کی یه هر کی کسی باشه که دل تار عنکبوتی من رو خودم رو که از تنهایی حرف زدن هم یادمه ببینه ببینه و بهم نگه که تو واسه جلب توجه تلخ می نویسی بفهمه که واقعا تلخ شدم زهر شدم سنگ شدم